امیر هوشنگ ابتهاج کیست

هوشنگ ابتهاج - اقلیما - eghlima

امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به ه. الف. سایه زاده یک روز زمستانی ( ششم اسفند ماه ۱۳۰۶) در شهر زیبای رشت است.

وی دوران دبستان خود را در رشت و دوران دبیرستان خود را در تهران گذراند.

داستان عاشقانه سایه با دختری ارمنی به نام “گالیا” دست مایه ترانه های وی شد.

وی در سال ۱۳۲۵ نخستین ترانه خود را با عنوان “نخستین نغمه ها” منتشر کرد.

سایه از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل ها شد. برنامه گل ها یک برنامه رادیویی موسیقیایی بود که از رادیو ملی ایران پخش میشد و در آن زمان مخاطب بسیاری داشت.

از جمله دفترهای شعر امیر هوشنگ ابتهاج می توان به موارد ذیر اشاره کرد:

  • نخستین نغمه‌ها، ۱۳۲۵
  • سراب، ۱۳۳۰
  • سیاه مشق، فروردین ۱۳۳۲
  • شبگیر، مرداد ۱۳۳۲
  • زمین، دی ۱۳۳۴
  • چند برگ از یلدا، آبان ۱۳۴۴
  • یادنامه، مهر ۱۳۴۸
  • تا صبح شب یلدا، مهر ۱۳۶۰
  • یادگار خون سرو، بهمن ۱۳۶۰
  • حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
  • تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)
  • بانگ نی

سایه شعرهای دلنشین بسیاری دارد که خواندن تک تک آنها را توصیه میکنیم. در این بین به دو تا از روح نواز ترین آنها که دست مایه ساخت آینه شعرهای ما بوده است اشاره میکنیم:

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر نامه رسان من توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید

دیگر مطالب مرتبط:
صدف طبیعی چیست

حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید

همه جا زمزمه عشق نهان من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت

گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما گو ننگارند به دیباچه عقل

هرکجا نامه عشق است نشان من و توست

سایه زاتشکده ماست فروغ مه مهر

وه از این آتش روشن که به جان من و توست


مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا

سایه ی او گشتم و او برد به خورشید مرا

جان دل و دیده منم ، گریه ی خندیده منم

یار پسندیده منم ، یار پسندید مرا

کعبه منم ، قبله منم ، سوی من آرید نماز

کان صنم قبله نما خم شد و بوسید مرا

پرتو دیدار خوشش تافته در دیده ی من

آینه در آینه شد ، دیدمش ودید مرا

آینه خورشید شود پیش رخ روشن او
تاب نظر خواه و ببین کاینه تابید مرا

گوهر گم بوده نگر تافته بر فرق ملک

گوهری خوب نظر آمد و سنجید مرا

نور چو فواره زند بوسه بر این باره زند

رشک سلیمان نگر و غیرت جمشید مرا

هر سحر از کاخ کرم چون که فرو می نگرم

بانگ لک الحمد رسد از مه و ناهید مرا

چون سر زلفش نکشم سر ز هوای رخ او

باش که صد صبح دمد زین شب امید مرا

پرتو بی پیرهنم ، جان رها کرده تنم

تا نشوم سایه ی خود باز نبینید مرا


منزل شخصی سایه که خود آن را ساخته در سال ۱۳۸۷ با نام خانه ارغوان به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسیده‌است. دلیل این نام‌گذاری وجود درخت ارغوان معروفی در حیاط این خانه است که سایه شعر معروف ارغوان خود را برای آن درخت گفته‌است.

دیگر مطالب مرتبط:
Wood veneer - روکش طبیعی چوب طبیعی چیست

خانه-هوشنگ-ابتهاج