جلال الدین محمد بلخی متولد سال ۶۵۲ هجری شمسی ملقب به مولانا، مولوی و رومی شاعر پارسی گوی بلند پایه است که به تعبیری روح خداوند روی زمین است.
پدر وی از علما و صوفیان زمان خود بود، و مولانا نیز ابتدا تحت آموزش پدرش و پس از فوت پدر تحت تعالیم برهانالدین محقق ترمذی قرار گرفت. پس از آشنایی با شمس تبریزی انقلایب بزرگی در وی شکل گرفت و تمام ارکان زندگیش تغییر کرد. آشنایی با شمس نقطه عطف زندگی مولانا بود که موجب ترک مسند تدریس و فتوای وی شد و به مراقبت نفس و تذهیب باطن پرداخت.
بیشتر آثار مولوی به زبان پارسی سروده شدهاست، اما در اشعارش بهندرت از ترکی، عربی و کاپادوسیه ایی یونانی نیز استفاده کردهاست.
نفوذ مولانا فرارتر از مرزهای ملی است. او شاعری بوده برای برای تمام افراد این کره خاکی. اشعار وی خود دین است. دین واحد برای تمام بشریت.
در مدح و ثنای این شاعر عالیقدر مطلب بسیار است. زبان این حقیر در توصیف ویژگی های مولانا الکن است. لذا سخن کوتاه کرده و ذیل این مطلب به چند بیت از اشعار مولانا که دست مایه تولید آینه شعر های مجموعه اقلیما بوده بسنده میکنم.
چون ترا دیدم بدیدم خویش را
آفرین آن آینهٔ خوش کیش را
یار مرا غار مرا عشق جگرخوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا
نوح تویی روح تویی فاتح و مفتوح تویی
سینه مشروح تویی بر در اسرار مرا
نور تویی سور تویی دولت منصور تویی
مرغ که طور تویی خسته به منقار مرا
قطره تویی بحر تویی لطف تویی قهر تویی
قند تویی زهر تویی بیش میازار مرا
حجره خورشید تویی خانه ناهید تویی
روضهٔ امید تویی راه ده ای یار مرا
روز تویی روزه تویی حاصل دریوزه تویی
آب تویی کوزه تویی آب ده این بار مرا
دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا
این تن اگر کم تندی راه دلم کم زندی
راه شدی تا نبدی این همه گفتار مرا
آرامگاه مولانا در جنوب شرقی شهر قونیه پایتخت فرهنگی کشور ترکیه و در کهنترین مکان این شهر واقع شده است. جایی که قدمت زیستگاه انسان در آن، به ۷,۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح میرسد. مزار و حرم حضرت مولانا، امروزه بهعنوان نماد شهر و مهمترین و پربازدیدترین جاذبه توریستی قونیه معرفی میشود. مکانی که نزد همگان با هر آیین و قومیتی، مقدس شمرده شده و با گنبد مخروطی سبز و فیروزهای و معماری چشمنوازش، از شاخصترین مکانهای دیدنی ترکیه نیز به حساب میآید.